-
زندگی یعنی خیانت!
جمعه 25 تیرماه سال 1389 11:28
یه پک سیگار و یک پیک مشروب. دودو به سمت آسمان بیرون میداد به زندگیه لعنتیش فکر میکرد و هر از چند گاهی دو تا فحش ناجورم به این زندگی میداد! این فحشا خالیش میکردن! آخه مگه خودش خواسته بود که تو این بازیه لعنتی شرکت کنه؟ اون محکوم شده بود،با خودش فکر میکرد که تو زندگیه قبلیش چه کار بدی کرده بوده که حالا مجبوره این جوری...
-
هی تابستون من اومدم!
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 20:33
بالاخره بعد از ۳ هفته امتحانات لعنتیه من هم تموم شد.این ترم واقعا امتحانا نفرین شده بودن!هر چی پاس میکردی بازم مونده بود. انگار این چند هفته روزاش به جای ۲۴ ساعت شده بود ۳۰ ساعت! اما بعد امتحان رفتیم با ۳ تا از دوستام فرح زاد و کلی مراسم غیبت کنون داشتیم. یکی از دوستامم بهم یه خبر مسرت بار داد که الانم میتونم باله یاد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 12:12
خود را نمیکشم چون خواهند گفت:ضعیف النفس بود. تو را هم نخواهم کشت چون میگویند:قصی القلب بود. تو را در قلب خود می کشم که نه جایی برای تردید بماند و نه جایی برای گله. آن وقت است که میگویند : او تنها یک هوس بود. 13/دی/1388
-
مرگ، شهرت و نهایتا جهنم
سهشنبه 25 خردادماه سال 1389 12:37
دوست دارید چطوری بمیرید؟ به نظر من بهترین نوع مردن ، مردن تو خوابه راحت بدون درد و بی سرو صدا و استرس. بدترین نوع اش هم مردن و یا به عبارتی خفه شدن تو آبه. دوست دارم در این حالت بمیرم.یکی از دستام از تخت بیرون وبه صورت طاق باز باشم .دوست ندارم تو تصادف بمیرم یا بر اثر سکته و هیجانات ناشی از یه چیزی! دوست دارم با مردنم...
-
burn this city
یکشنبه 23 خردادماه سال 1389 12:01
This fire is out of control we go burn this city burn this city
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1389 10:16
ا قاشق ۲ قاشق؛بدون اینکه فکرکنم فقط قاشقای پر از شکر رو خالی میکنم تو فنجون قهوم. زل زدم به یه نقطه و دونه دونه خاطات شیرینمون رو ورق میزنم. یه غلب از اون قهورو می خورم. انقدر شیرینه که شیرینیش حالمو بد میکنه. یاد خاطرات شیرینمون می یفتم که مثل این قهوه بود. انقدر شیرینه که دل و میزنه!خاطرات شیرین اما دوروغین. به...
-
از کجا باید شروع کنم؟؟؟؟
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1389 11:41
من تا حالا خیلی جدی وبلاگ ننوشتم. اما می خوام این دفعه واقعا دیگه بنویسم. الانم هم اکنون در نت یونی تشریف دارم و از نتی که باید استفاده درسی بشه استفاده ی بد بد میکنم:) این روزا داره خیلی حال میده ! آدما چقدر با هم متفاوتن. اینو واقعا دیروز با تمام وجودم حس کردم. خیلی خوبه آدم با انسانهای مختلف تو همه سنی دوسته من...