اکستنشن های لعنتی رو به سختی از لابه لای موهایی که همه بهش میگن مو گربه ای در میارم. پشیمون نیستم اما دیگه نمیکنم این کارو. دارم خودمو آماده می کنم برای یه تغییر بزرگ.
موهای قهوه ایه روشن بلند به موهای مشکی کوتاه تبدیل خواهند شد. ابروهایی که منو مثل یه دختر بچه ی 15 ساله کردن تغییر می کنن( با وجود اینکه خیلی دوسشون دارم) و من از فکر کردن به این تغییرات لذت میبرم.
دوست ندارم وقتی سوار تاکسی میشم بهم بگن محصلی و وقتی میگم درسم تموم شده بگن ینی دانشجویی و دوباره جواب بدم نه تموم شده اون هم، و باز با تعجب بپرسن چند سالته مگه؟! و تغییر قیافشونو ببینم و خنده هاشون و واااااااای که چه قدر کوچیکی تاحالا کسی دیگه هم بهت گفته و من بگم هر روز و همه و هزار بار! و مثلن باید خوشحال باشم که آخ جون من پونزده شونزده ساله به نظر میرسمو از تاکسی پیاده شم.
تغییر خیلی خوبه همه مون بهش احتیاج داریم ولی مهم تر از تغییر ظاهری ،تغییر درونیه.